با سلام. طی جند جلسه گذشته، با هم گام گام به سمت یک زندگی دلنشین تر، نزدیک شدیم و امروز با مباحث کلیدی مطرح شده در چهارمین جلسه دوره آموزشی بهبود روابط همسران که در تاریخ سه شنبه پنجم خردادماه 1394 در محل بنیاد فرهنگی  آیت الله خامنه ای برگزار شد، خدمتتان هستیم. مانند جلسات گذشته، تلاشمان بر این بوده است که حتی نکات مطرح شده در پاسخ به سوالات حاضرین نیز، برای استفاده هر چه بیشتر از مطلب، به صورت خلاصه بیان شود.

نکته اول، برای آنهایی که دوست دارند زندگی برای خود و همسرشان تکراری نشود؛

حتما شما هم کم و بیش احساس روزمرگی را تجربه کرده‌اید. بله، احساس آسیب‌زایی که اگر مجال ماندن پیدا کند، چه بسا نشاط و سرزندگی را از خانه و خانواده خواهد گرفت. برای مبارزه با این احساس نامطلوب نیاز به تنوع در زندگی داریم. اول اینکه تنوع نوع پوشش در خانه را حتما و حتما دست کم نگیرید. نوع پوشش لباس، نوع آراستگی انتخابی شما، نوع چیدمان وسایل منزل، نوع نوشیدنی و غذاهایی که طبخ می‌کنید و خلاصه تغییر نوع خیلی موارد کوچک از این قبیل، روحیه شما و خانواده را نیز تغییر خواهدداد. اما اگر نیاز به تنوع بیشتر بود گردش‌های کوتاه یک یا دو روزه راه‌حل خیلی خوبی است. الزاما نیاز به زمان و تجهیزات زیادی برای یک گردش نیست، گاهی اوقات یک گردش صبح تا عصر هم می‌تواند نقش خیلی مهمی در تغییر روحیه‌ها ایجاد کند. در مواردی که امکان این نوع گردش‌ها هم _با توجه به شرایط خاص زندگی_ مهیا نیست، گردش‌های کوتاه‌تر را امتحان کنید. برای این منظور هر هفته، حداقل زمان کوتاه چند ساعته‌ای را برای تفریح و سرگرمی با همسرتان به خود اختصاص دهید، و به گردشگاه یا مکانی که خاطره‌ی زیبای مشترکی از آنجا دارید و یا نه، یک کوهپیمایی ساده، بروید. البته تاکید می‌کنم که تنها و نه با حضور فرزندان. فرزندان را به شخص مطمئنی مانند مادر یا مادرشوهر و یا سایر نزدیکان، بسپارید و البته به این نکته هم دقت کنید که چنانچه فرزند شما دختر است، در هر رده‌ی سنی هم که باشد، به خانواده‌ای که پسر بزرگتر در خانه دارذ، سپرده نشود. این نکته قید و شرطی مبنی بر مطمئن یا فامیل بودن آن خانواده را ندارد و یک نکته‌ی کلی بدون تبصره است!

بد نیست بدانیم که فرزندان از سن 3 سالگی می‌توانند چند ساعت به دیگران سپرده شوند، آن هم از ساعت‌های کم شروع شده و به مرور به مدت زمان طولانی‌تر تبدیل شود. ولی قبل از این سن، مگر در شرایط حساس، سپردن آنها به دیگری توصیه نمیشود. اگر فرزند نوجوان هم دارید که نه در این مورد گردش کوتاه مدت چند ساعته، نه مسافرت‌های طولانی‌تر و نه حتی میهمانی‌های کوتاهتر، به هیچ عنوان او را در خانه تنها نگذارید و او را به خانه مادربزرگ و یا شخص مطمئن دیگر بسپرید.

نکته دوم، برای آنهایی که دوست دارند نحوه‌ی رفتار در مورد شنیدن صحبت‌هایی که آنها را ناراحت میکند، را یاد بگیرند؛

شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که همسرتان در مورد شما قضاوت اشتباه کرده و یا در مورد رفتاری از رفتارهای شما، دچار سوء برداشت شده است. در چنین مواردی این را بدانید که بحث و جدل و سعی در اثبات این موضوع که رفتار شما درست بوده است، کار بیهوده‌ای است. بگذارید کمی زمان بگذرد و در زمانی که آرامش بر روابط حاکم شد به شیوه‌ای غیراثباتی و معقول در این مورد با یکدیگر صحبت کنید. بعضا همسرانی دیده میشوند که با نیت شوخی کردن، سخنی را بیان می‌کنند که نقطه ضعف طرف مقابل بوده یا ذاتا طرف مقابل با تصور آن احساس ناراحتی می‌کند، مثلا آقایی به خانم خود بگوید که فلان خانم را دیده ام، تا 4 تا همسر هم که مجازه و ....!!!! باید در این شرایط، بدون هیچ واکنش اضافی مانند اخم و غرغر و گلایه و ... با جدیت محل را ترک کنید، تا طرف مقابل متوجه شود که شما از شنیدن چنین سخنانی احساس خوشایندی ندارید.

نکته سوم، برای آنهایی که دوست ندارند سخنان خانه را خارج از خانه بشنوند؛

یکی از رفتارهای ناصحیح که میتواند خواسته و یا ناخواسته و بر اثر تبدیل شدن به یک عادت، دامنگیر هر شخصی باشد، عدم رعایت حدود و مرزها در صبحت با افراد خارج از خانواده است. در این مورد، شخص، موضوعی از اتفاقات یا تصمیمات داخل خانواده را برای دیگران مطرح میکند که به نوعی از موارد خط قرمز خانواده بوده است و یا نه اصلا یک اتفاق ساده را برای شخصی تعریف میکند و بدون اینکه متوجه باشد موجب کدورت بین دو نفر و حتی قطع رابطه‌ها میشود. چنانچه این رفتار به عادتی برای همسر تبدیل شده است باید بدانیم که برطرف شدن این عادت مدت زمان بسیاری را میطلبد چرا که از ابتدای شکل گیری شخصیت وی، با او همراه بوده است که نباید انتظار داشت به سرعت هم برطرف شود. پس یک راهکار عالی برای این موضوع این است بدانیمخانواده یک حرم است و برای خود حریم دارد. باید محدوده‌ی رازهای خانه، برای همسر مشخص باشد. از قبل با همسر خود خط قرمزهای سخنان خانواده را مشخص کنید و با یکدیگر مرور کنید که "حواسمان باشد که  اگر جایی رفتیم، در مورد فلان حرف و فلان تصمیم و .. با دیگران صحبت نکنیم" همین یادآوری ساده چه بسا مانع از بحث و جدل‌های بزرگ شود.

نکته چهارم، برای آنهایی که دوست دارند موانع وابستگی عاطفی در بین همسران را بدانند؛

از دیدگاه روانشناسان، "عشق"، مثلثی با سه بعد 1.دلبستگی عاطفی 2.مراقبت و دلسوزی و 3.تمایل جنسی است.

دلبستگی عاطفی، همان صمیمیت است که امنیت، آرامش و محبت را شامل می‌شود.

اما مواردی هستند که مانع میشوند، همسران آن‌گونه که شایسته است، بتوانند همسر خود را از نظر عاطفی تامین کرده و به او عشق بورزند. دو عامل از مهمترین این موارد، یکی سختگیری‌های اضافه و انتقاد‌های افراطی از اعمال و رفتار همسر است و دیگری عدم توجه به نیازهای عاطفی همسر.