فلسفه قیام ابی عبدالله الحسین (ع) را در سخنان آن حضرت، در آغاز حرکت از مدینه و موضعگیریهای ایشان در برابر حوادثی که در منزلگاههای میان راه روی داده است، میتوان یافت.
کاروان کربلا پس از وداع با پیامبر(ص) و حضرت زهرا (س) و امام مجتبی(ع) شبیکشنبه بیست و هشتم رجب سال شصت هجری مدینه را به سوی مکه ترک نمودند.امام حسین(ع) از بیعت با یزید خودداری کرده و شبانه همراه خانوادة خویش از مدینه بهمکه حرکت نمود. یک جامعه نمونه در این کاروان متجسم بود. در دل تاریکی از کورهراههای بیابانها گذر کردند و منزل به منزل راه سپردند.
یک ماه و چند روز از بیابانها و کوهستانها گذشتند و در هر منزل از خود، ردّی ازروشنایی و کرامت باقی نهادند. روز سوم شعبان سال شصت هجری درست در روز میلادامام حسین (ع) کاروان امام به مکه رسید و در محلة شعب علی در خانه عباس بنعبدالمطلب اقامت گزید. مردم مکه به استقبال و دیدار خاندان پیامبر(ص) آمدند. در اینایام که در آستانه برگزاری مراسم حج بود بسیاری از مسلمانان از سراسر قلمرو اسلامی بهمکه میآمدند و این فرصت مناسبی برای امام حسین (ع) و خاندان پیامبر(ص)بود تا بامردم صحبت کنند و نسیم آزادی در مکه وزیدن گیرد.
از سوم شعبان تا هشتم ذی الحجه که امام حسین (ع) از مکه به قصد کوفهعزیمت نمود بیش از چهارماه در مکه اقامت داشتند. در این مدت، مردم گروه گروه باامامحسین(ع) تماس میگرفتند و ابراز وفاداری و حمایت میکردند.
در دهم رمضان نامهای از سران و اعیان کوفه به امام حسین (ع) رسید که در آننامه از امام دعوت شده بود به کوفه برود تا کوفیان به رهبری امام با یزید بجنگند.
امام در پاسخ نامههای مکرر سران و مردم کوفه، مسلم بن عقیل (پسر عمویخود) را به کوفه فرستاد تا میزان صحت گفتة کوفیان را به اطلاع امام برساند.
با اعزام مسلم بن عقیل به کوفه، هجده هزار نفر از مردم کوفه با امام بیعت کردند ومسلم خبر این بیعت و وفاداری را به امام ارسال داشت. لیک با تغییر یافتن حاکم کوفهوضعِ مردم نیز تغییر یافت. ابن زیاد از طرف یزید بن معاویه به عنوان حاکم کوفه انتخابشد و با فریب و توطئه و قتل و کشتار، مردمِ کوفه را از همراهی با مسلم بازداشت تا جاییکه مسلم در یک جنگ نابرابر به تنهایی با سربازان ابن زیاد جنگید و سرانجام دستگیر وبه شهادت رسید.
همزمان با این واقعه و مطلع شدن یزید از نهضت امام حسین (ع) و فعالیتهایایشان سپاهی را به فرماندهی عمر بن سعد جهت دستگیری یا قتل امام حسین (ع) بهمکه اعزام نمود و امام (ع) وقتی از ماجرا آگاه شد دیگر نتوانست منتظر رسیدن نامة مسلمبن عقیل باشد و ناچاراً در هشتم ذی حجه مکه را به قصد کوفه ترک نمود.
حرکت کاروان امام از هشتم ذی حجه تا دوم محرم که به کربلا رسید، حرکتی بودبرای بیدار نمودن انسانهای تمامی تاریخ. این کاروان، منزل به منزل راه میسپرد تاآمیزهای از عظمت و عزت و مظلومیت را بر صفحات تاریخ بنگارد و سرانجام این کارواندر دهم محرم 61 هجری حماسهای را آفرید، حماسه عشق، حماسة هویت انسانی،حماسة عاشورا.
روز شمار این حماسه، شمارش لحظاتی است که انسانهایی عاشق از فراز اینروزها به معراج رفتند و در هر منزلی از خود خاطرهای به جای نهادند، خاطرهای که هرقصة آن درسی از عزت نفس و کرامت ذاتی انسان کامل امام حسین (ع) میباشد.
زمان: چهارشبه 9 ذی الحجه 60 هجری
صفاح
قبل از رسیدن به این منزلگاه، در محلی به نام «تنعیم» امام (ع) دستور داد اموال کاروان حامل پارچههای یمانی که با پول بیت المال تهیه و توسط حاکم یمن برای یزید ارسال میشد را با ولایتی که داشت ضبط کنند. این خود نشانه قیام در مقابل خلافت غاصبانه بنی امیه بود.
امام (ع) در پاسخ به مخالفین حرکت به سوی عراق، فرمود: «رسول خدا را در خواب دیدم و به امر مهمی ماموریت یافتم و باید آن را تعقیب نمایم».
فرزدق شاعر که عازم مکه بود در «صفاح» با حضرت ملاقات کرد و در جواب حضرت که از احوال مردم عراق جویا شده بود؛ گفت: «دلهای مردم با توست ولیکن شمشیرشان با بنی امیه است.»
سخن حسین (ع) خطاب به فرزدق در این منزلگاه:
اگر پیش آمدها طبق مراد باشد، خدا را بر نعمتهایش شکر گوییم. اگر پیش آمدها بر وفق مراد نبود آن کس که نیتش حق و تقوا بر دلش حکومت میکند، از مسیر صحیح خارج نشود و ضرر نخواهد کرد.
ادامه دارد.....
منتظران ظهور