بسم رب الزهرا
امام خامنهای (مدظله):
" اگه ما میخواهیم حکومت جهانی اسلام را تشکیل بدهیم باید اول یک سبک زندگی اسلامی معرفی کنیم ... "
نقل به مضمون: " در وجه ظاهری انقلاب که همان صنعت و ... است؛ پیشرفت زیاد داشتیم، اما در اصل انقلاب که سبک زندگی را شامل میشود؛ پیشرفت کمی داشتیم... "
* دو سه نکته پیرامون ایجاد این وضعیت و الزاماتى که دنبال این فرهنگ رفتن براى ما ایجاد میکند، وجود دارد، که باید به اینها توجه کنیم. نکتهى اول این است که رفتار اجتماعى و سبک زندگى، تابع تفسیر ما از زندگى است: هدف زندگى چیست؟ هر هدفى که ما براى زندگى معین کنیم، براى خودمان ترسیم کنیم، به طور طبیعى، متناسب با خود، یک سبک زندگى به ما پیشنهاد میشود. یک نقطهى اصلى وجود دارد و آن، ایمان است. یک هدفى را باید ترسیم کنیم - هدف زندگى را - به آن ایمان پیدا کنیم.
* در اینجا یک مغالطهاى وجود دارد، که من براى شما جوانها عرض بکنم: چند تا فیلسوف نماى غربى عنوان «ایدئولوژى زدائى» را مطرح کردند. مىبینید گاهى در بعضى از این مقالات روشنفکرى، عنوان «ایدئولوژى زدائى» مطرح میشود: آقا جامعه را با ایدئولوژى نمیشود اداره کرد. چند تا فیلسوف یا فیلسوف نماى غربى این را گفتهاند؛ یک عدهاى هم اینجا طوطى وار، بدون اینکه عمق این حرف را درک کنند، بدون اینکه ابعاد این حرف را بفهمند چیست، همان را تکرار کردند، باز هم تکرار میکنند. هیچ ملتى که داعیهى تمدنسازى دارد، بدون ایدئولوژى نمیتواند حرکت کند و تا امروز حرکت نکرده است. هیچ ملتى بدون دارا بودن یک فکر و یک ایدئولوژى و یک مکتب نمیتواند تمدن سازى کند. همین هایى که امروز شما ملاحظه میکنید در دنیا تمدن مادى را به وجود آوردهاند، اینها با ایدئولوژى وارد شدند؛ صریح هم گفتند؛ گفتند ما کمونیستیم، گفتند ما کاپیتالیستیم، گفتند ما به اقتصاد سرمایه دارى اعتقاد داریم؛ مطرح کردند، به آن اعتقاد ورزیدند، دنبالش کار کردند؛ البته زحماتى هم متحمل شدند، هزینهاى هم بر دوش آنها گذاشته شد. بدون داشتن یک مکتب، بدون داشتن یک فکر و یک ایمان، و بدون تلاش براى آن و پرداختن هزینههاى آن، تمدنسازى امکان ندارد.
* البته بعضى از کشورها مقلدند؛ از غرب، از سازندگان تمدن مادى یک چیزى را گرفتهاند، زندگى خودشان را بر اساس آن شکل دادهاند. بله، اینها ممکن است به یک پیشرفتهائى هم برسند، به یک پیشرفتهاى صورى و سطحى هم میرسند، اما مقلدند؛ اینها تمدن ساز نیستند، اینها بىریشه و آسیبپ ذیرند؛ اگر چنانچه یک طوفانى به وجود بیاید، اینها از بین خواهند رفت؛ چون ریشهدار نیستند. علاوه بر اینکه کار آنها تقلید است و تقلید پدرشان را در مىآورد، برخى از منافع تمدن مادى غرب گیرشان مىآید و بسیارى اش گیرشان نمىآید، اما همهى زیان هاى آنها گیرشان مىآید. من نمیخواهم از کشورها اسم بیاورم. بعضى از کشورها هستند که رشد اقتصادى آنها به عنوان یک الگو، در گفتار و نوشتار برخى از روشنفکران ما مطرح میشود. بله، ممکن است آنها به یک صنعتى هم دست پیدا کرده باشند، پیشرفتى هم در زمینهى مادى یا در زمینهى علم و صنعت کرده باشند، اما اولاً مقلدند؛ ذلت تقلید و فرودستى تقلید، روى پیشانى آنها حک شده؛ علاوهى بر این، همهى آسیبهاى تمدن کنونى مادى غرب را آنها دارند، ولى اکثر منافعش را ندارند. امروز این تمدن مادى غرب دارد نشان می دهد مشکلاتى را که براى بشریت و براى پیروان خودش به وجود آورده. پس بدون مکتب و بدون ایدئولوژى نمیتوان یک تمدن را به وجود آورد؛ احتیاج به ایمان است. این تمدن داراى علم خواهد بود، داراى صنعت هم خواهد بود، داراى پیشرفت هم خواهد بود؛ و این مکتب، هدایت کننده و اداره کنندهى همهى اینها خواهد شد. آن که مکتب توحید را مبناى کار خودش قرار می دهد، آن جامعهاى که به دنبال توحید حرکت میکند، همهى این خیراتى را که متوقف بر تمدنسازى است، به دست خواهد آورد؛ یک تمدن بزرگ و عمیق و ریشهدار خواهد ساخت و فکر و فرهنگِ خودش را در دنیا گسترش خواهد داد. بنابراین، این مطلب اول، که احتیاج به ایمان است. کشاندن جامعه به بى ایمانى، یکى از همان توطئههائى است که دشمنان تمدن سازى اسلامى دنبال آن بودهاند و الان هم با شدت این را دارند دنبال میکنند.
* امروز در محیطهاى روشنفکرى، کسانى هستند با شکل هاى گوناگون، با قد و قوارههاى گوناگون، اینها ما را از شعارهاى مکتبى برحذر میدارند؛ دوران اوج شعارهاى مکتبى را که دههى 60 است، زیر سؤال میبرند؛ امروز هم از تکرار شعارهاى مکتبى و شعارهاى انقلابى و اسلامى، خودشان واهمه دارند و میخواهند در دل دیگران واهمه بیندازند؛ میگویند آقا، هزینه دارد، دردسر دارد، تحریم دارد، تهدید دارد. نگاه خوشبینانه این است که بگوئیم اینها تاریخ نخواندهاند - البته نگاههاى بدبینانه هم وجود دارد - اینها اگر تاریخ خوانده بودند و اطلاع داشتند از سرگذشت و منشأ و مبدأ تمدن هائى که وجود دارد و همین تمدن مادى غرب که امروز میخواهد دنیا را فتح و تصرف کند این حرف را نمیزدند. باید بگوئیم اینها بى اطلاع اند، تاریخ نخواندهاند. جامعهى بدون آرمان، بدون مکتب، بدون ایمان، ممکن است به ثروت برسد، به قدرت برسد، اما آن وقتى هم که به ثروت و قدرت برسد، تازه میشود یک حیوان سیر و قدرتمند - و ارزش انسان گرسنه از حیوان سیر بیشتر است - اسلام این را نمیخواهد. اسلام طرفدار انسانى است که هم برخوردار باشد، هم قدرتمند باشد، و هم شاکر و بندهى خدا باشد؛ جبههى عبودیت بر خاک بساید. انسان بودن، قدرتمند بودن و بندهى خدا و عبد خدا بودن؛ این آن چیزى است که اسلام میخواهد؛ میخواهد انسان بسازد، الگوى انسانسازى است.
* ما از علم ترویج میکنیم، از صنعت ترویج میکنیم، از اختراع و نوآورى ترویج میکنیم، هر مبتکرى و هر ابتکارى را با احترامِ تمام بر روى چشم مینشانیم - این به جاى خود محفوظ - اما همان طور که گفتیم، اصل قضیه جاى دیگر است؛ اصل قضیه، درست کردن سبک زندگى است، رفتار اجتماعى است، اخلاق عمومى است، فرهنگ زندگى است. باید در این بخش، ما پیش برویم؛ باید تلاش کنیم. تمدن نوین اسلامى که ما مدعىاش هستیم و دنبالش هستیم و انقلاب اسلامى میخواهد آن را به وجود بیاورد، بدون این بخش تحقق پیدا نخواهد کرد. اگر آن تمدن به وجود آمد، آن وقت ملت ایران در اوج عزت است؛ ثروت هم دنبالش هست، رفاه هم دنبالش هست، امنیت هم دنبالش هست، عزت بینالمللى هم دنبالش هست؛ همه چیز با او خواهد بود، همراه با معنویت.
سبک زندگی اسلامی ازنگاه مقام معظم رهبری