خدا به ماه زمین خورده، آسمان بدهد

دلی به وسعت دریای بی کران بدهد

امام عشق، علم را به دست ساقی داد

که مرد را به تمام جهان نشان بدهد

چه می شود که به باد و به ابرها و به خاک

به سنگ های زبان بسته هم زبان بدهد

که باد نوحه بخواند، که ابر گریه کند

که خاک اقامه بگوید، که سنگ اذان بدهد

و یا به کودک لب تشنه روی دست پدر

هزار سفره ی رنگین تر از کمان بدهد

رباب از نفس افتاده جبرئیل کجاست

که گاه گاهی گهواره را تکان بدهد

چه عاشقانه و زیبا خدا مقدّر کرد

که روی دست پدر ایستاده جان بدهد

هزار نکته ی شیرین تر از عسل باقی ست

اگر عطش بگذارد؛ اگر امان بدهد