مژده باد طلوع تو ای معصومه زکیّهکه بارقه شهاب تو، روشنایی دیگر در شب های مناجات اهل زمین است.معصومه، یعنی قداست مریم و عصمت فاطمهو ادامه قصه غصه های زینب در جست وجوی برادر.معصومه یعنی ترنم ترانه ای دیگربرای استجابت دعا.لبریز از نام توایم که غربت شاه غریب را به یادمان می آوری.امروز، سپیده دم طلوع تو، عطر نوشکفته بهار را بر قلب مشتاقانت می پراکند.چه زیباست سرنوشت تو در خطه قم، وقتی هم آسمان با ماه و ستارگانش می شوی و اجازه میهمانی تو برای قلب های شکسته، به منزله زیارت حسین علیه السلام می شود.شرافتِ زن در یاد توست، آن هنگام که قدسیان بر گلدسته های نورانی ات سلام می فرستند.طلوع می کنی و نام تو، سپیدارها را به وجد می آورد. محبت تو ای بانو، تالاب های تیرگی روح را پر از زلالی عرفان می کند.میلاد تو، نبض پرتلاطمی است که اندام خواب رفته سکوت را بیدار می کندتا ساعات مه گرفته ایمان را آفتابی کند.