ما خواستیم خادم او شویم ؟
یا او خواست ما خادم او باشیم ؟
درود خدا بر حضرت علامه طباطبایی که فرمود :
تو مپندار که مجنون سر خود مجنون شد
ز سَمَک تا به سماکش کشش لیلا برد
من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه
ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد
من خسی بی سر و پایم که به سیل افتادم
او که می رفت مرا هم به دل دریا برد
کسی که حسین را درک کرده باشد مزدش را کمتر از حسین(ع) نمی خواهد ؛ آن هم نه از دست هر کسی ٬ فقط از دست خود حسین (ع).
به گدای تو اگر هر دو جهان را بخشند
رد کند ٬ غیر تو
را از تو تمنا نکند
خدا « بهجت عارفان » را غریق رحمت کند که می فرمود
: ما اجیر هستیم ٬ مزدمان
را خیلی وقت است که به ما داده اند ٬ مزد٬ ولایت اهل بیت (ع) است تا آخر عمر هم خودمان را وقفشان کنیم ٬ می ارزد .
خادم همیشه با اربابش است . اصلا خادم بی اربابش
نمی شود .خادم همه عزت و آبرویش در گرو اضافه شدن به نام سیدالشهداست و راز افتخار
خادمی هم همان است که حافظ فرمود :
کس در جهان ندارد یک بنده هم چو حافظ
زیرا که چون تو شاهی ٬ کس در جهان
ندارد
همین افتخار را هم خادمان را بس که با ارباب شناخته
می شوند :
غرور چیز بدی نیست در حریم شما
غلام شاه تمام جهانیان بودن
این جاست که قشنگ تر می شود نجوا کرد و درخواست
نمود :
نوکر ٬ رخ ارباب
نبیند سخت است
لب تشنه اگر آب نبیند سخت است
اللهم عجل لولیک الفرج
۹۳/۰۸/۲۱
۰
۰
مجمع جهانی حضرت علی اصغر(ع) -شهرستان نجف آباد